19 اردیبهشت 1398
با سلام این پست رو برای این زدم که به معرفی یه مطلب خوب تو حوزه محتوی بپردازم. برای مشاهده ان روی این لینک کلیک کنید. بیشتر »
نظر دهید »
فرم در حال بارگذاری ...
21 فروردین 1398
یکی بود، یکی نبود ، غیر از خدا هیچ کس نبود. یک خاله سوسکه بود، که در این دار دنیا، جز یک پدر کسی را نداشت. یک روز پدره گفت: “من دیگر نمی توانم خرج تو را بدهم، پیر شده ام و زمین گیر، پاشو، فکری به حال خودت بکن!” گفت: “چه کنم، کجا برم؟” گفت: “شنیده ام در… بیشتر »
فرم در حال بارگذاری ...
21 فروردین 1398
آن سال زمستان، زمستان سختی بود: درخت ها را سرما زده بود – سبزیشان رفته بود – مثل شاخ بز، خشک و قهوه ای رنگ شده بودند. نه گل مانده بود نه سبزه، نه ریحان، نه پونه، نه مرزه. آب هم از رفتن خسته شده بود، یخ زده بود. همه جا سفید بود، همه جا، کوه و دشت و صحرا.… بیشتر »
فرم در حال بارگذاری ...
22 اسفند 1397
در صورت بروز مشکل در دانلود قصه بر روی دکمه کلیک راست کرده و گزینه Save Link as و یا Save target as را انتخاب کنید. بابا برفی کی از همه پر زور تره دریاچه قو فندوق شکن خال قزی کفش قرمزی سلیمان بابا سلیمان بیشتر »
فرم در حال بارگذاری ...